چگونه میتوانم یک بیزینس کوچ موفق باشم؟
ICF کوچینگ را شراکتی با مراجعین تعریف میکند که طی فرآیندی خلاق و تأملبرانگیز، آنها را ترغیب میکند تا از استعدادهای نهان حرفهای و شخصی خود، بیشترین استفاده را ببرند.
سایت ویکیپدیا نیز مفهوم بیزینس را اینگونه تعریف میکند: فعالیت امرارمعاش و یا کسب درآمد از طریق تولید و یا خریدوفروش محصول (اعم از خدمات یا کالا). به بیانی ساده، ورود به هر فعالیت یا پروژهای برای کسب سود.
همانند هر بازار دیگری، همزمان با توسعهٔ حرفهٔ کوچینگ در طول ۲۵ سال گذشته، میزان مشتریانی که به خدمات بیزینس کوچینگ نیازمند بودهاند نیز افزایش داشته است و کوچها نیز در راستای توسعه، تخصصی کردن و جذب بیشتر مخاطبین در بخشهای تخصصی بازار، بخشبندیهای جدیدی ایجاد کردهاند. برای مثال، در ابتدا حرفهٔ کوچینگ فقط منحصر به حوزه زندگی (life coaching) میشد اما حالا در بازار، تقاضا برای کوچهای متخصصی وجود دارد که خود را در حوزههایی ویژه عرضه کردهاند مثل کوچ سلامتی، کوچ کسبوکار یا کوچ مالی و غیره.
در تحقیق اخیر موسسهٔ PWC در سال ۲۰۱۵ نشان داده شد که کوچها در تمام دنیا از واژهٔ بیزینس کوچینگ استفاده میکنند تا اعلام کنند که بازار هدف اصلی آنها جامعهٔ کسبوکار است. جالب اینجاست که %۶۲ از کوچهایی که در این تحقیق شرکت کردند، یک کسبوکار کوچینگ تحت نام بیزینس کوچینگ داشتند. در ذیل نام بیزینس کوچینگ، %۲۵ کوچهایی بودند که خود را کوچ رهبری (leadership coach) معرفی کردند، %۱۸ کوچ مدیران ارشد (executive coach)، %۱۶ کوچ سازمانی و %۳ کوچ کسبوکارهای کوچک.
همانطور که میبینید، در زبان انگلیسی شما میتوانید خود را به بازار اینگونه معرفی کنید که یک کسبوکار کوچینگ دارید به این معنی که یک کسبوکار ارائهٔ خدمات کوچینگ را اداره میکنید.
همچنین میتوانید خود را فعال در بخش بیزینس کوچینگ بازار معرفی کنید بدین معنی که مخاطب شما کسبوکارها هستند که میتوانند شامل کسبوکارهای کوچک (SME ها) یا سازمانهای بزرگتر باشند. همینطور مخاطب شما میتواند از میان افراد داخل سازمانها مثل مدیران ارشد یا رهبران باشد. تمرکز شما میتواند بر روی نتایج سازمانها باشد بهعنوانمثال شما میتوانید به آنها در ایجاد تحولات بزرگ سازمانی، افزایش فروش و یا گذر از یک تغییر بزرگ کمک کنید. به همین ترتیب تمرکز کوچینگ شما میتواند یک موضوع کلی مثل عملکرد باشد که در سطح افراد یا تیمها انجام شود.
وجه مشترک همهٔ این حوزهها این است که شما بهعنوان کوچ به افراد یا گروههایی در یک کسبوکار، خدمات کوچینگ ارائه میدهید و این سازمان هزینهٔ این خدمات را در جهت تحقق منافع آنها و خودش تقبل میکند. تمرکز چنین برنامهٔ کوچینگی، پتانسیلهای حرفهای و شخصی افراد همسو با اهداف آن کسبوکار خواهد بود.
چرا همچنان تعاریف گوناگون دیگری نیز وجود دارد؟
درست است که تعاریف دیگری متفاوت از این دو تعریف وجود دارند. از دیدگاه من این موضوع اغلب زمانی رخ میدهد که تعریف دقیق کوچینگ با مفهوم مشاوره و منتورینگ درهمآمیخته شود. این موضوع هم صادق است که مراجع بهطور ذاتی تمایل به ارتباط با یک کوچ دارد که پیشینهٔ کاری خود او و یا حداقل مشابه او را دارا باشد. برای مثال یک مدیر فروش احتمالاً مایل است با یک کوچ اجرایی که سابقهٔ موفقی در مدیریت فروش دارد کار کند و مراجع احتمالاً از کوچ خواهد خواست که تجربیات و پیشنهادهایش در این مورد را در اختیار او بگذارد که چنین درخواستی بیشتر ماهیت مشاوره و یا منتورینگ دارد. این موضوع کاملاً طبیعی است چراکه ممکن است مراجع آگاهی کمی نسبت به مفهوم و کارکرد کوچینگ داشته و بیشتر بر نتایج و نیازهای شخصی متمرکز باشد. وظیفهٔ ما بهعنوان یک کوچ حرفهای این است که مراجع را از خدماتمان آگاه سازیم و در این خصوص با او شفاف باشیم که ما میتوانیم فراتر از یک خدمت تماماً کوچینگی ارائه کنیم؛ بهعبارتدیگر همانند دیگر کوچهای حرفهای در تماممسیر همکاریمان، انتظارات فیمابین را تعیین و در موردشان توافق کنیم.
چگونه میتوانم یک بیزینس کوچ موفق باشم؟
پاسخ کوتاه به این سؤال این است که دریکی از دورههای آموزشی مورد تأیید ICF شرکت کنید. در آکادمی کوچینگ فارسیزبانان FCA، ما بر آن باوریم که هر کوچ برای انجام دادن کاری که به خاطر آن استخدام میشود آموزش میبیند و آن کار، ارائهٔ فرآیندی کوچینگی است که با نقاط قوت او سازگاری دارد.
دوره آموزشی تربیت کوچ حرفهای، ۱۲۵ ساعت آموزشی مورد تأیید ICF، بهگونهای طراحیشده است که این اطمینان حاصل شود که تمام کوچها حداقل صلاحیتهای موردنیاز طبق استانداردهای ICF را کسب کنند. درعینحال، آکادمی کوچینگ فارسیزبانان FCA، آموزشها و حمایتهای تکمیلی در قالب کوچینگ های گروهی و همینطور کمک به کوچها برای کشف مدلها و فرآیندهای کوچینگ منحصربهفرد خود، نقاط قوتشان و درنهایت پیدا کردن جایگاه ویژهٔ خود در بازار را به دانشجویان و کوچها ارائه میدهد.
بهعنوان مدیر بیزینس حق شماست!
شما لازم ندارید جزئیات و تئوریهای اقتصادی یا مشتریمداری یا استخدام، انبارداری و فروش و… را دقیقاً بدانید!
اما بهعنوان مدیر بیزینس این حق شماست و حتماً باید از نشانهها آگاه باشید، مثلاً: در کدام بخش(ها) خوب پیشرفت میکنید و کدام بخش معمولیست، یا وضعیت خطرناک است!
اگر ندانید مشکل چیست و کجاست، کل سیستم می خوابد! و هر کس به گردن دیگری میاندازد.
قصد من این است که افراد جسور، عاشق و قهرمانی مثل شما را که میتوانند با فکر و ذوق و ایدههایشان اقتصاد کشور را تکان دهند، -که میتوانند کوههایی از مشکلات را جابهجا کنند، چون میدانند چه میخواهند، چون عاشقاند، کمک کنم تا اول کسبوکار خودتان را رونق دهید و مشکلات و مسائل خودتان را حل کنید و پیشرفت کنید، برنامهریزی کنید و سپس یک کوچ COACH حرفهای شوید.
«متوقفکردن آموزش در بحرانهای اقتصادی مانند خاموشکردن چراغ در زمان شدتگرفتن تاریکی در رانندگی است!»
مقالات مرتبط:
بیزینس کوچینگ چگونه به پیشرفت کسب و کار شما کمک میکند؟
از دیدگاه کسبوکارها، کوچینگ راهکاری برای ارتقا و توانمندسازی منابع انسانی سازمان است و نتیجه رشد و توسعه حرفهای افراد سازمان به صورت ملموس و شفاف در عملکرد سازمان قابل مشاهده است. کوچینگ افراد سازمان، این اطمینان را به وجود میآورد که اعضای آن بیشترین بازدهی و تأثیرگذاری را از خود نشان میدهند. حتی در سازمانهایی که بازدهی اعضای سازمان قابل قبول است، کوچینگ برای تشویق و ایجاد تغییر مورد استفاده قرار میگیرد چون این سازمانها برای باقی ماندن در رقابت، گزینهای جز خلاقیت و نوآوری ندارند.
در شرایط فعلی کسبوکار، تغییر کردن به جزء طبیعی سازمانها تبدیل شده است. همان طور که مشاهده میکنید دیگر خبری از سلسله مراتب خشک و غیر منعطف نیست و سازمانها به دنبال انعطاف و تطابق بیشترند. حالا با وجود تغییراتی که در سازمان مکرر رخ میدهد اگر منابع انسانی همراهی نکنند، استراتژیها تحول موفق نخواهند بود و همین موضوع موجب شده تا برای تطابق اعضای سازمان با تغییرات پیش رو، کوچهای حرفهای به کمک نیروهای کلیدی سازمان بیایند.
یکی دیگر از دلایلی که سازمانها از کوچینگ برای نیروهای کلیدی خود استفاده میکنند، ایجاد مزیت رقابتی پایدار است. نیاز است که مدیران و نیروهای کلیدی از بند باورهای مانع و محدود کنندهشان رها شوند و بتوانند اصلاحاتی ایجاد کنند و پروژههای جدیدی شروع کنند. خیلی از اقدامات مفیدی که همه میدانند در سازمان باید انجام شود به دلیل وجود چالشهای انسانی انجام نمیشوند یا به تأخیر میفتد. کوچینگ همان راهکاری است که سازمان را در حل چالشهای انسانی کمک میکند.